۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
دانشجويان خلاقي كه ربات‌هايشان را در ذهن‌شان مي‌سازند
«همدلي» پاي درد دل‌هاي حميدرضا تقي‌راد، رئيس دانشكده برق دانشگاه صنعتي خواجه نصيرالدين طوسي درباره هرز رفتن انرژي جوانان خلاق نشست
«همدلي» پاي درد دل‌هاي دكترحميدرضا تقي‌راد، رئيس دانشكده برق دانشگاه صنعتي خواجه نصيرالدين طوسي درباره هرز رفتن انرژي جوانان خلاق نشست
به گزارش روابط عمومي؛ به نقل از روزنامه همدلي، در چند سال گذشته، پرداختن به اقتصاد دانش‌بنيان به عنوان يكي از پارادايم‌هاي مهم اقتصادي مقاومتي، نقل محافل كلان مديريتي و بسيار بر سر زبان‌ها بوده است. با اين همه، به نظر مي‌رسد بسياري اقدامات صورت‌گرفته در حوزه ارتباط دانشگاه به‌عنوان مكان توليد‌كننده علم و دانش، با صنعت، بيش از آنكه واقعي باشد، نمايشي و تزئيني است. نمايشي بودن اين اقدامات را وقتي درمي‌يابيم كه پاي صحبت رئيس دانشكده برق يكي از دانشگاه‌هاي مهم كشور بنشينيم. وقتي كه يك جوان 23 ساله و دانشجوي ترم دو، در حالي كه ايده‌اي خلاقانه براي ساخت يك ربات دارد و تا حدودي هم در اجرا پيش مي‌رود اما از يك جايي به بعد با مشكلاتي مواجه مي‌شود كه عطاي كارش را به لقايش مي‌بخشد. در همين رابطه، «همدلي» به سراغ حميدرضا تقي‌راد، رئيس دانشكده برق دانشگاه صنعتي خواجه نصيرالدين طوسي رفت تا از او درباره معضلات پيش روي دانشكده متبوعش در مسير اقتصاد دانش‌بنيان بپرسد. اين مصاحبه همزمان شد با همايشي تحت عنوان «علم  در خدمت  صنعت و اقتصاد» كه به ابتكار آقاي تقي‌راد و دانشكده مهندسي برق برگزار شد.
الآن وضعيت دانشگاه‌ها و خصوصا دانشگاه شما چگونه است؟
اگر اجازه بدهيد كمي از پيش‌تر، از مقدمات بگويم. من با بحث اقتصاد مقاومتي شروع مي‌كنم. به هر حال ما يك بحث بسيار مهم داريم كه لازم است خودمان را به لحاظ اقتصادي و فناوري تقويت كنيم. اقتصاد مقاومتي جنبه‌هاي مختلفي دارد. چيزي كه من به‌عنوان يك مهندس و به‌عنوان رئيس دانشكده مهندسي برق مي‌بينم اين است كه بخش مهمي از اقتصاد مقاومتي، ايجاد ثروت داخلي با استفاده از فكر و فناوري داخلي است اما آنچه كه در حال حاضر در كشور در جريان است اين است كه در اين راه موانع بسيارند. ما بيش از آ‌نكه اقتصاد مقاومتي را اجرا كنيم شعارش را مي دهيم. نمي‌خواهم گلايه كنم اما مي‌خواهم از نگاه يك مهندس كه سال‌ها در حوزه‌هاي مختلف كار كرده و افراد مختلفي را آموزش داده مي‌خواهم از دلايل اينكه چرا نمي‌توان در كوتاه مدت انتظار داشت شعارهاي اقتصاد مقاومتي را عملياتي كنيم، بگويم. از آنچه مي‌توان تحت عنوان ضعف در زيرساخت‌ها و پيوند اقتصاد و صنعت با دانشگاه نام برد، بگويم.
دانشگاه ما در روزهاي گذشته همايشي را براي به نمايش گذاشتن توان دانشجويان دانشگاه و ايجاد ارتباط با حوزه‌هاي اقتصادي طراحي كرد تا شايد آغاز اتفاقي خوش‌يمن باشد.
همه ما بايد بدانيم كه كشورهاي پيشرفته‌اي مثل اسكانديناوي و... يا بعضي از كشورهاي غربي مثل سوئيس، كل GDP يا توليد ناخالص داخلي كشورشان از محصولات فناورانه ايجاد مي‌شود. به عبارتي ساده و البته دقيق‌تر، GDP كشورشان بر بستر تفكر خلاق و نيروي انساني‌شان شكل مي‌گيرد.
نتيجه آن مي‌شود كه همه ارزش‌افزوده درآمد آن كشورها خالص است.
مثلا شركت‌هاي كوچكي ممكن است در سوئيس وجود داشته باشد كه مثل شركت‌هاي آلماني و شركت‌هاي چندمليتي ابعاد بزرگي ندارند و شركت‌هاي كوچكي هستند. همه ما با ساعت سوئيسي آشنا هستيم، اين شركت‌هاي ساعت‌سازي پيكربندي بزرگي ندارند. مي‌خواهم بگويم در آنجا فكر خلاق در تكنولوژي با يك دستگاه عجيب و غريب بوروكراتيك مواجه نيست.
آنچه تراژيك است اين است كه توليد دانش در داخل كشور ما هم وجود دارد. يعني ما افرادي را داريم كه خيلي خوب مي‌توانند كار كنند و محصولات خوبي توليد كنند اما موفق نمي‌شوند به‌عنوان يك بنگاه اقتصادي بين‌المللي فعاليت كنند. حتي تلاششان شايد چندين برابر يك شركت خارجي باشد. به‌‌عنوان مثال تجربه‌اي را كه خودم داشتم خدمتتان عرض مي‌كنم. ما شايد 15 سال يك قرارداد با شركت پيستون‌سازي داشتيم. يك كار كاملا صنعتي بود. اين شركت براي اندازه‌گيري گژن‌پين كه يك قطعه بسيار دقيق در خودرو است، احتياج به تجهيزات و دستگاه‌هايي داشتند كه ناچار بودند از خارج كشور وارد كنند. من وقتي سيستم را ديدم، متوجه شدم ما قابليت اجراي آن را داريم و با توان دانشگاهيمان مي‌توانيم يك چنين نيازي را برطرف كنيم. كار ساده‌اي هم نبود. به‌واسطه اين شركت ما مراجعه‌اي داشتيم به شركتي كه در آلمان اين كار را براي تقريبا تمام شركت‌هاي خودروسازي اروپا انجام مي‌داد. من از آنجا كه بازديد كردم ديدم مديرعامل آن شركت يك فرد هم‌سن‌وسال آن موقع من، حدود سي و پنج شش ساله، جواني است كه يك كارگاه كوچك الكترونيكي و يك كارگاه مكانيكي دارد. آنجا وقتي با ايشان گفت‌وگو و گفتمان علمي داشتم، ايشان كاملا پذيرفت كه ايده‌هايي هم كه ما داريم بسيار جذاب است. يعني براي حل يك مسئله همان‌قدر كه او مي‌تواند تفكر كند، گروه ما در داخل كشور هم مي‌تواند. من آنجا رفتم و با سيستم و ساختمان كار آن‌ها آشنا شدم. اين كار را در داخل كشور به پشتوانه صنعت انجام داديم و يك دستگاه سيستم اندازه‌گيري گژن‌پين به‌صورت اتوماتيك را در مدت حدود 12 ماه ساختيم اما اين شد اولين و آخرين دستگاهي كه توانستيم بفروشيم.
چرا اين‌طور شد؟
علتش نكته‌اي است كه ما در اين جلسه مي‌خواهيم به آن بپردازيم. دو علت دارد. ما مهندس‌هايي مجرب با ايده‌هايي بلندپروازانه و قابل اجرا داريم اما تفاوتي مهم ميان شركت آلماني با شركت داخلي ما وجود داشت و آن اينكه آن شركت داراي يك سيستم ارتباط جهاني بود. اين شركت فقط براي آلمان كار نمي‌كرد. بايد به درك اين نكته برسيم كه وقتي محصول ‌هايتك توليد مي‌كنيم بايد مشتري جهاني داشته باشيم و اگر محصولمان فقط براي نياز داخلي باشد از نظر تجاري با مشكل مواجه خواهيم شد و اين كار از نظر اقتصادي مقرون به صرفه نيست.
از سويي با چنين رويكردي ما را در بازارهاي جهاني بازمي‌مانيم. حالا هرچقدر هم بتوانيم خوب توليد كنيم، تا وقتي درمدار تجارت جهاني قرار نگيريم، اتفاق مثبتي براي توليد ملي ما نخواهد افتاد.
از سويي در زمينه كاري ما نمي‌شود كه صد درصد توليداتمان بومي و داخلي باشد؛ همچنان كه در آلمان هم نيست.
ما الآن اگر بخواهيم تجهيزاتي را در داخل تهيه كنيم بايد با شركت‌هاي مختلف خارجي داد و ستد داشته باشيم. در آلمان كه بودم مدير شركتي كه خدمتتان گفتم، تجهيزاتي را كه لازم داشت از شركت‌هاي ديگر در سطح قاره اروپا و نه خود آلمان، بعد از سه روز دريافت مي‌كرد؛ اين در حالي است كه اگر ما بخواهيم يك قطعه خارجي تهيه كنيم، هر قطعه بين دو تا سه ماه طول مي‌كشد تا از خارج وارد كشور شود. اساسا ما سازوكار و سيستمي كه اين كار را انجام دهد، نداريم. نمي‌خواهم گله‌گزاري كنم. با گله‌گزاري چيزي حل نمي‌شود. براي عملياتي‌شدن اقتصاد دانش‌بنيان يا همان اقتصاد مقاومتي احتياج داريم از همه قوايمان استفاده كنيم. احتياج داريم يك شبكه قدرتمند داخلي و خارجي ايجاد كنيم.
منظورتان از ايجاد شبكه را مشخص‌تر بيان مي‌كنيد؟
وقتي از شبكه صحبت مي‌كنم در واقع از ايجاد كانال‌هاي هوشمند و منظومه‌وار حرف مي‌زنم. شبكه‌ ايده و فكر دارد. به هيچ وجه من فكر نمي‌كنم ايده و فكر ايراني كمتر از ايده و فكر خارجي است. نمي‌گويم بالاتر است. ادعاي بالاتر نمي‌كنم چون ديده‌ام ايده‌هاي خيلي بالايي در خارج وجود دارد اما به شخصه ديده‌ام ايده و فكر داخلي تا چه اندازه خارجي‌ها را متحير كرده است. داشتن ايده خلاق يكي از حلقه‌هاي شبكه است. ما بايد و ناچاريم كه شبكه ايجاد كنيم. اگر من به‌عنوان يك مهندس رباتيك بتوانم شبكه رباتيك را در داخل كشور ايجاد كنم بسيار بهتر مي‌توانم با اين هدف كار كنم.
شما به عنوان رسانه‌ هم يك هاب از اين شبكه هستيد. اصلا چرا رسانه‌ها با دانشگا ها ارتباط ندارند؟ اين سوالي است كه در خور تامل است. احتمالا مشكل دوسويه باشد؛ يعني ما هم در اين رابطه كم‌كاري كرده‌ايم.
نمي‌گويم رسانه وجهه‌ تبليغاتي به خود بگيرد. نه، بلكه به عنوان حلقه‌اي از شبكه، كاري را انجام دهد كه به‌خوبي در خارج از كشور انجام مي‌شود اما در داخل ما كمتر داريم. نگاه كنيد كه چقدر از حجم رسانه‌هاي ما به گسترش شبكه فناوري و بومي‌سازي و زبان عمومي فناوري مربوط است و چقدر به موارد ديگر. من نمي‌خواهم كه موارد ديگر را حذف كنم. اقتصاد دانش‌بنيان براي ما اصل و ضرورت است. بحث فقط فرمان رهبري انقلاب نيست، بحث بر سر «ضرورت حيات» است. حال سوال اين است آيا ايجاد يك كميسيون در دولت به‌تنهايي مي‌تواند اين كار را انجام دهد؟ اصلا امكان‌پذير نيست. بگذاريد از كنه مسئله برايتان بگويم. من دانشجويان ترم دو و سه فراواني سراغ دارم كه ايده و تفكر خلاق دارند. اما وقتي به آن‌ها مي‌گويم براي اجرايي‌شدن ايده‌ات بايد از هفت خوان سيستمي ناكارآمد بگذري تا شايد بتواني قدمي در مرحله اجرا برداري، خسته و نااميد، ادامه نمي‌دهد.
يعني واقعا فضاي دانشگاه‌هاي ما تا اين حد در موضوع ايده‌هاي نو مستعد است؟
مي‌خواهيد همين امروز تماس بگيرم با دانشجوي ترم سومي كه ايده‌اي نو درحوزه IoT (اينترنت اشيا) دارد؟ بي‌ترديد حوزه IoT در بيست سال آينده يك انقلاب در صنعت ايجاد خواهد كرد. وقتي نگاه مي‌كنم، مي‌بينم ما هم مثل آن آلماني ايده خيلي خوبي داريم با اين تفاوت كه ما با يك هزارتويي به نام دستگاه بوركراسي مواجهيم كه خود بزرگ‌ترين مانع بر سر راه اقتصاد دانش‌بنيان است. هدف از همايش «علم و فناوري» هم بر اين اساس است. اينكه علم و فناوري به خدمت صنعت و اقتصاد درآيد.
چند سال است كه ايده اقتصاد دانش‌بنيان مطرح شده و خيلي روي اين مسئله مانور داده مي‌شود. دولت يازدهم هم تاحدودي توانست موفق باشد اما واقعيت اين است كه ما هنوز هم خام‌فروشي مي‌كنيم و اقتصاد ما نفتي است و باز هم به صادرات صنعتي توجهي درخور نداريم.
مي‌شود از نهادهاي موازي نام ببريد؟
از يك طرف شوراي عالي انقلاب فرهنگي را داريم كه سياست‌گذاري مي‌كند. از ‌آن طرف معاونت علمي و فناوري رياست‌جمهوري را داريم كه به لحاظ بودجه و امكانات ده برابر از وزارت علوم قوي‌تر است، از طرفي نيروي انساني در دانشگاه‌ها هستند. شما بودجه وزارت علوم در كل كشور را نگاه كنيد. همين كه بودجه نداشته باشيد خودش مسئله است.
خوب آن هزارتوي سيستم بوركراتيكي كه از آن حرف مي‌زنم همين موضوع است.
به لحاظ تصميم‌گيري من هيچ‌جا در دنيا سراغ ندارم، حتي در عربستان كه يك ديكتاتور تصميم مي‌گيرد و فكر جمعي آنجا رعايت نمي‌شود اما باز هم نهاد تصميم‌گيري واحد است. نهاد تصميم‌گيري بايد واحد باشد و بودجه‌ها از يك‌جا تزريق شود. چون ما اگر مي‌خواهيم شبكه داشته باشيم اين شبكه بايد بتواند از يك‌جا تغذيه شود و مسئوليت داشته باشد باشد.

تاریخ:
1396/09/08
تعداد بازدید:
433
منبع:
امتیازدهی
میانگین امتیازها:0 تعداد کل امتیازها:0
مشاهده نظرات (تعداد نظرات 0)

ارسال نظرات
نام
آدرس پست الكترونيكي شما
شماره تلفن
توضيحات
خواندن کد امنیتی تغییر کد امنیتی
كد امنيت
كليه حقوق اين وب سايت متعلق به دانشگاه خواجه نصير الدين طوسي ميباشد.